loading...

وبلاگی از روزمرگی ها

فاصله موج I تا II، يك شاخص پاسخ ارزشمند در ارزيابي ضايعات محتمل عصب هشتم به شمار مي رود. متاسفانه به واسطه عدم ثبات موج II در ثبت هاي مرسوم ABR، ارزش كلينيكي اين يافته با محدوديت مواجه است. يك نقطه

بازدید : 34 چهارشنبه 03 اردیبهشت 1399 نظرات (0)

فاصله موج I تا II، يك شاخص پاسخ ارزشمند در ارزيابي ضايعات محتمل عصب هشتم به شمار مي رود. متاسفانه به واسطه عدم ثبات موج II در ثبت هاي مرسوم ABR، ارزش كلينيكي اين يافته با محدوديت مواجه است.

يك نقطه ضعف محتمل، در اين روش، دامنه نسبتا كوچكتر خرید سمعک و تغييرپذيري بيشتر در زمان نهفتگي موج I در ثبت غيرجمجمه اي (در مقابل آرايش الكترودي مرسوم) است.

آرايش الكترودي ورتكس (يا پيشاني) به غير جمجمه اي براي ثبت كلينيكي ABR توسط نروفيزيولوژيستهاي شنوايي مورد توصيه و پشتيباني است.

استفاده از الكترود ثبات inverting غيرجمجمه اي، در صورتيكه امواج ABR غيرطبيعي، كه با الكترودهاي سطحي ثبت شده اند، با اهداف نروياگنوستيك نظير تعيين محل ضايعه مورد آناليز و تفسير قرار گيرند، قطعي تر مي شود.

ثبت غيرجمجمه اي far-field ABR سازگاري بيشتري با ثبت هاي داخل جمجمه اي (near-field) كه به منظور تعيين خاستگاه امواج انجام مي شود دارد. تفاوتهاي بارزي بين امواج ABR ثبت شده با الكترودهاي سطحي در آرايش الكترودي مرسوم در مقابل آرايش الكترودي داخل جمجمه اي كه جايگاه غيرجمجمه اي را مرجع قرار مي دهد، وجود دارد.

ثبت هاي غيرجمجمه اي را مي بايست به صورت روتين براي تعيين، دقيق و مطمئن اجزاء ABR در ارزيابي كلينيكي به دلايلي كه تاكنون ذكر شده و در ادامه نيز خواهد آمد، مورد استفاده قرار داد.

يك سوال منطقي در اين مقطع آن است كه الكترود غيرجمجمه اي را بايد كجا قرار داد. جاهاي معمول عبارتند از، پشت گردن، در هر سوي گردن، و روي قفسه سينه (توراكس) بخصوص در منطقه جناغ (Sternum). در بين اين سه مكان، به نظر مي رسد كه قفسه سينه (توراكس) در رابطه با فعاليت نوروفيزيولوژيك داخل جمجمه اي، كمترين فعاليت را داشته باشند. مشكل عمده با جايگذاري الكترود، در هر كجاي، سينه يا شانه، تداخل الكتريكي با قلب است (EKG). دامنه فعاليت الكتروفيزيولوژيك قلب، بسيار بيشتر از AER است و در طيف پايين تر AER رخ مي دهد. لذا نمي توان آن را به صورت موثري فيلتر كرد، بدون اينكه پاسخ هاي شنوايي، متاثر شوند.

راه حل اين مشكل تكنيكي، يك مرجع غيرجمجمه اي بالانس شده است، كه در آن دو الكترود يكي روي clavicle و ديگري درست در پشت آن روي scapula بر هم متصل مي شوند. اين آرايش الكترود مرجع sterno-vertebral متوازن، توسط Stephenson و Gibbs (1951) معرفي شد و بعدا توسط Lehtonen و Koivikko (1971) توصيف شد.

هر الكترود در يك جفت، EKG را (قلب بين اين دو الكترود واقع شده است) به صورت خارج از فاز از الكترود ديگر، ثبت مي كند و در نتيجه EKG حذف مي شود. و با ثبت AER تداخل نمي‌كند. الكترودهاي غيرجمجمه اي همچنين در معرض ثبت فعاليت ميوژنيك گروههاي عضلاني بزرگ هستند و لذا از كارآمدي – CMR – مي كاهند.

علي رغم استدلال هاي پيش گفته براي در نظر گرفتن مكان الكترود inverting غيرجمجمه اي يك موج ABR واضح با اجزاء اصلي در سطح شدتي بالا براي اغلب افراد طبيعي و برخي از بيماران با آرايش الكترودي مرسوم ثبت مي شود.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 147
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 35
  • بازدید ماه : 22
  • بازدید سال : 2,150
  • بازدید کلی : 9,201